دهکده ی دامداران عزیز

ساخت وبلاگ

iranspca

iranspca

iranspca

iranspca

iranspca

iranspca

iranspca

آخال تک

دهکده ی دامداران عزیز...
ما را در سایت دهکده ی دامداران عزیز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمود omidarab بازدید : 592 تاريخ : دوشنبه 4 شهريور 1392 ساعت: 18:24

نژاد سانن (Saanen)
خاستگاه اين نژاد از دره‌اى به اين نام در کشور سويس است. سفيدرنگ و در بعضى مواقع داراى لکه‌هاى رنگى در روى پوست گوش و پستان است. وزن در ماده‌ها در حدود ۶۰ کيلوگرم و در نرها در حدود ۸۵ کيلوگرم است. نرها در مواقعى ماده‌ها داراى ريش هستند. سانن يکى از نژادهاى شيرى است که ساليانه در حدود ۲۰۰۰ کيلوگرم شير توليد مى‌کند.
   توگنبرگ (Toggenburg)
از نظر عملکرد اين نژاد خيلى شبيه سانن است، خاستگاه توگنبرگ از کشور سويس است. رنگ آن قهوه‌اى روشن بوده و قسمت‌هاى انتهائى بدن روشن‌تر است.
در مواردى موهاى اين نژاد خيلى بلند است طورى که پاهاى حيوان را مى‌پوشاند در اين نژاد نيز نرها و ماده‌ها داراى ريش هستند. از نظر جثه از سانن کوچکتر و مقدار توليد شير آن از سانن کمتر است.
   آلپين انگليسى (British Alpine)
رنگ اين نژاد سياه و قسمت‌هاى انتهائى بدن سفيد و اندازه بدن او به اندازه توگنبرگ است. مقدار توليد شير او کمتر از سانن بوده ولى کيفيت شير او بالا است.
   آنقولونوبيان (Anglo-Nubian)
اين نژاد از تلاقى بزهاى انگليسى با نژادهاى زارئيبى از مصر و جامانپارى از هندوستان به‌وجود آمده است. نژادى است با جثه بزرگ وزن در ماده‌ها ۷۰ کيلوگرم و در نرها ۱۰۰ کيلوگرم گوش‌ها بزرگ و افتاده و رنگ متغير است.
مقدار توليد شير کم ولى مقدار پروتئين و چربى آن بالا است. علاوه بر توليد شير حيوان بدنى بزرگ و عضلانى دارد که براى توليد گوشت مناسب است.
   آنقورا (Angora)
خاستگاه آنقورا ترکيه است تا اواسط سال ۱۸۸۰ اجازه نمى‌دادند اين نژاد از ترکيه خارج بشود. ولى حالا تعداد قابل ملاحظه‌اى از اين نژاد در آمريکا، آفريقاى جنوبي، آرژانتين، استراليا و نيوزلند وجود دارد.
نژاد آنقورا نسبت به بزهاى نژاد شيرى کوچکتر است. بز ماده بالغ ۵۰-۴۵ کيلوگرم و نرها ۶۵-۶۰ کيلوگرم وزن دارد. از خصوصيات اين نژاد داشتن موهاى بلند است که ماهيانه در حدود ۵/۲ سانتى‌متر رشد مى‌کند. رنگ بز نژاد آنقورا معمولاً سفيد است و ممکن است به رنگ سياه و قهوه‌اى تيره نيز باشد. آنقورا بيشتر به گوسفند شبيه است تا بز و اگر با نژادهاى ديگر تلاقى داده شود بزغاله‌هاى با کيفيت لاشه بالائى توليد مى‌کند.
   نژاد باربارى (The Barbari)
خاستگاه اين نژاد از شمال هندوستان و پاکستان است وزن بز ماده بالغ بين ۲۰-۳۵ کيلوگرم، با توجه به اندازه جثه مقدار توليد شير آن زياد است و در حدود ۷/۱-۶/۱ کيلوگرم در روز. از اين نژاد به‌صورت دومنظوره استفاده مى‌شود.
تعداد ۳ زايش در دو سال و در هر زايش ۲ تا ۳ بزغاله امر متداولى است.
   نژاد بيتال (The Beetal)
خاستگاه اين نژاد از هندوستان و پاکستان است. نژادى است دومنظوره توليد شير آن به‌طور متوسط ۷/۱-۲/۱ کيلوگرم است اغلب يک بزغاله و به‌طور اتفاقى دو برغاله در هر زايش به‌دنيا مى‌آورد.
   نژاد بوئر (The Boer)
خاستگاه اين نژاد آفريقاى جنوبى است. نژادى است دومنظوره وزن بز ماده بالغ ۶۰-۷۵کيلوگرم و روزانه ۳/۱ تا ۸/۱ کيلوگرم شير توليد مى‌کند.
   گلدن گرنزى (Golden Gueesy)
رنگ اين نژاد قهوه‌اى تند يا قرمز است. معمولاً موهاى بلندى دارد و در مواردى پاهاى حيوان را مى‌پوشاند. اين نژاد به‌خوبى نژادهاى شيرى مورد اصلاح قرار نگرفته على‌رغم اين قابليت زيادى در توليد شير دارد.
   باگوت (Bagot)
اندازه اين نژاد در مقايسه با نژادهاى شيرى کوچک است. موها بلند و زبر، رنگ مو در قسمت جلو بدن (سر و شانه‌ها) سياه و بقيه سفيد است. شاخدار و بلندى شاخ در نرهاى بالغ تا يک متر مى‌رسد.
   بز کشميرى (Cashmere Goat)
کشمير عبارت از موهاى خيلى نازکى است که به‌عنوان عايق در بين موها در بزهاى مناطق سردسير رشد مى‌کنند. بزهائى‌که کشمير زيادى توليد مى‌کنند در چين و کشورهاى همسايه هيمالايا يافت مى‌شوند.

آنقورا (Angora)

منشا اوليه بزهاي آنقوره تركيه است

خاستگاه بز آنقورا   در يكي از استانهاي ترکيه بنام استان آنقوره است اين استان منطقه اي كوهستاني با آب و هواي خشك است.تا اواسط سال ۱۸۸۰ اجازه نمى‌دادند اين نژاد از ترکيه خارج بشود. ولى حالا تعداد قابل ملاحظه‌اى از اين نژاد در آمريکا، آفريقاى جنوبي، آرژانتين، استراليا و نيوزلند وجود دارد نژاد آنقورا نسبت به بزهاى نژاد شيرى کوچکتر است. داراي شاخ بوده ‘ بز ماده بالغ ۵۰-۴۵ کيلوگرم و نرها ۶۵-۶۰ کيلوگرم وزن دارد. از خصوصيات اين نژاد داشتن موهاى بلند است که ماهيانه در حدود ۵/۲ سانتى‌متر رشد مى‌کند. از بزهاي ماده و بزغاله آنها در سال حدود6/1تا2كيلوگرم موهر به دست مي آيد  پوشش بدن بز آنقوره را موهر مي نامند.موهر چند نوع است كه عبارت است از Ringlet ‘ Flat و Web . رنگ بز نژاد آنقورا معمولاً سفيد است و ممکن است به رنگ سياه و قهوه‌اى تيره نيز باشد. آنقورا بيشتر به گوسفند شبيه است تا بز و اگر با نژادهاى ديگر تلاقى داده شود بزغاله‌هاى با کيفيت لاشه بالائى توليد مى‌کند.


دهکده ی دامداران عزیز...
ما را در سایت دهکده ی دامداران عزیز دنبال می کنید

برچسب : نژادهای بز, نویسنده : محمود omidarab بازدید : 576 تاريخ : دوشنبه 4 شهريور 1392 ساعت: 18:09

Horse rider equipment,english horse equipment دهکده ی دامداران عزیز...
ما را در سایت دهکده ی دامداران عزیز دنبال می کنید

برچسب : وسایل سوارکاری, نویسنده : محمود omidarab بازدید : 588 تاريخ : جمعه 25 مرداد 1392 ساعت: 15:20

[تصویر: cotton_lunge_rein_for_horses_large.jpg] دهکده ی دامداران عزیز...
ما را در سایت دهکده ی دامداران عزیز دنبال می کنید

برچسب : وسایل سوارکاری, نویسنده : محمود omidarab بازدید : 647 تاريخ : پنجشنبه 24 مرداد 1392 ساعت: 19:21

[تصویر: ho.jpg] دهکده ی دامداران عزیز...
ما را در سایت دهکده ی دامداران عزیز دنبال می کنید

برچسب : وسایل سوارکاری, نویسنده : محمود omidarab بازدید : 500 تاريخ : جمعه 25 مرداد 1392 ساعت: 15:26

دهکده ی دامداران عزیز...
ما را در سایت دهکده ی دامداران عزیز دنبال می کنید

برچسب : وسایل سوارکاری, نویسنده : محمود omidarab بازدید : 1394 تاريخ : جمعه 25 مرداد 1392 ساعت: 15:25

دهکده ی دامداران عزیز...
ما را در سایت دهکده ی دامداران عزیز دنبال می کنید

برچسب : وسایل سوارکاری, نویسنده : محمود omidarab بازدید : 672 تاريخ : جمعه 25 مرداد 1392 ساعت: 15:24

[تصویر: arabmorgan5868b.JPG] دهکده ی دامداران عزیز...
ما را در سایت دهکده ی دامداران عزیز دنبال می کنید

برچسب : وسایل سوارکاری, نویسنده : محمود omidarab بازدید : 560 تاريخ : جمعه 25 مرداد 1392 ساعت: 15:22

اسب
وضعیت بقا
رام‌شده
طبقه‌بندی علمی
فرمانرو:جانوران
شاخه:طنابداران
رده:پستانداران
راسته:فردسمان
تیره:اسبیان
سرده:اسبان
گونه:E. caballus
نام علمی
Equus caballus
کارل لینه، ۱۷۵۸
مترادف‌ها

Equus ferus caballus (متن را ببینید)
Equus laurentius

اسب، با نام علمیEquus ferus caballus،[۱][۲] یکی از دو زیرگونه‌های اسب وحشی (Equus ferus) است. این جانور پستاندار و فَردسُم است و به تیره اسبیان تعلق دارد. فرگشت اسب از ۴۵ تا ۵۵ میلیون سال پیش به این سو آغاز شده است، گذشتهٔ اسب‌های بزرگ و تک‌سم امروزی به جانورانی کوچک‌جثه و چندسم باز می‌گردد. نزدیک به ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد انسان تلاش کرد تا اسب را اهلی کند. گمان بر این است که تا سال ۳۰۰۰ پیش از میلاد اسب‌های اهلی در جاهای گوناگونی از زمین حضور داشتند. اسب‌های زیرگونهٔ caballus اهلی شده‌اند، اگرچه بسیاری از آن‌ها در طبیعت آزاد زندگی می‌کنند. البته اسب‌هایی وجود دارند که هرگز اهلی نشده‌اند؛ برای نمونه اسب شوالسکی تنها زیرگونه‌ای است که واقعاً تاکنون وحشی باقی‌مانده است.

اندام‌های اسب به گونه‌ای است که به آن اجازه می‌دهد بی درنگ سرعتش را در برابر درندگان بالا برد. اسب توان بالایی در نگه داشتن تعادلش در هنگام دویدن دارد، همچنین می‌تواند بی درنگ خود را آمادهٔ نبرد یا فرار از دشمن کند. اسب‌ها می‌توانند به صورت ایستاده یا نشسته بخوابند. دوران بارداری اسب ماده (مادیان) نزدیک به یازده ماه است. نوزاد اسب که کُرّه نام دارد اندکی پس از آنکه به دنیا آمد می‌تواند روی پاهایش بایستد و بدود. بیشتر اسب‌های اهلی در میانهٔ دو تا چهار سالگی زیر زین یا مهار (برای درشکه) تمرین می‌بینند. اسب در پنج سالگی کاملاً بالغ می‌شود و می‌تواند میان ۲۵ تا ۳۰ سال نیز عمر کند.

نژاد اسب بسته به خوی جانور، دارای سه دستهٔ مهم است: اسب‌های سرزنده یا «پُرحرارت» که می‌توانند در سرعت‌های بالا داشته باشند، اسب «خونسرد» مانند اسب‌های بارکشی و پونی که برای کار سنگین و سرعت کم مناسبند، و «اسب‌های خون‌گرم» که از ترکیب دو نژاد دیگر بدست آمده‌اند که برای سواری‌های با هدف ویژه آموزش می‌بیند و در اروپا معمول هستند. امروزه بیش از ۳۰۰ گونه اسب در جهان وجود دارد که هرکدام برای هدف ویژه‌ای پرورش می‌یابند.

انسان و اسب در موردهای گوناگونی به صورت رقابتی یا غیر رقابتی با هم اندرکنش دارند؛ مانند کار به صورت اسب پلیس، کشاورزی، کارهای تفریحی و درمانی. از دیرباز اسب‌ها در میدان‌های جنگ کاربرد داشته‌اند و به همین دلیل فن‌ها و ابزارهای سوارکاری و کنترل اسب بسیار گسترده‌اند. محصولات بسیاری از اسب بدست می‌آید که از آن جمله می‌توان به: گوشت، شیر، مو، استخوان، پوست و برداشت مواد دارویی از ادرار مادیان باردار اشاره کرد. انسان‌ها برای اسب‌های اهلی، خوراک، آب، پناهگاه، مراقبت‌های پزشکی و نعل فراهم می‌کنند.

واژه‌شناسی[ویرایش]
همچنین ببینید: واژه‌های ساخته شده از اسب
کالبدشناسی اسب حدود یک سده پس از دوران طلایی اسلام. سده ۱۵ (میلادی). این تصویر یک سند مصری است که در کتابخانه دانشگاه استانبول نگهداری می‌گردد.

واژه اسب (Aspa) (آفریده نیک) که در اوستا آمده‌است، خود یک واژه، از دوره پیش از تاریخ و به احتمال زیاد مادی(پارتی، اوستایی) است، و در پارسی باستان (asa)بوده و در سانسکریت(acva) آمده‌است. و بسیاری از نامهای اساطیری در متون کهن از این واژه گرفته شده‌است، به مانند: «اسپریس» به معنی میدان اسب دوانی و «اسپست» به منای یونجه که با تلفظی متفاوت به برخی زبانهای دیگر منتقل شده‌است.[۳]

نام اسب همواره با واژه‌هایی مانند چابکی همراه بوده‌است. پیشینیان برای اسب‌های خود احترام بسیاری قائل بودند به گونه‌ای که صاحب اسب، نیاکان اسب نژادین خود را تا ۱۲ نسل پشت می‌دانست و به هنگام مرگ اسبش به شدت غمگین می‌شد.[نیازمند منبع] همچنین اسب را جانوری نجیب نیز می‌شناسند. ولی در هنگام خشم اسب نزدیکی به او بسیار خطرناک است.

اسب را در پارسی میانه و اوستایی نیز اَسپ (asp)می‌گفتند. نامهای بسیاری از بزرگان ایرانی در روزگار باستان دارای پسوند -اسپ بوده‌است (مانند گشتاسپ، ارجاسپ، گرشاسپ، گشتاسپ، جاماسپ، لهراسپ، ویشتاسپ، هیدراسپ، بیوراسپ، ساتاسپ، سیاوش و...)که نشان از اهمیت این جانور در میان ایرانیان است.[۴] در زبان سانسکریت این واژه به ریخت azva بوده که واژه سوار و اسوار نیز در زبان پارسی کنونی از همین ریشه‌اند. خود این واژه از ریشهٔ واژهٔ هندواروپایی *eḱwa یا eḱwo ریشه گرفته‌است.[۵] اسب برای اولین بار در آسیای میانه اهلی شده‌است.[۶] سپس به دشتهای ایران راه یافته‌است. در ایران باستان بویژه دوره هخامنشی اسب نقش بسیار زیادی داشت به اسبهای تربیت یافته پارس می‌گفتند عرب‌ها این کلمه را به فارس معرب کرده‌اند و آن را به معنی تیزرو و سوار کار ماهر به کار می‌برند. اسب حیوانی است که با سرما و شرایط سخت کوهستانی سازگار است بر خلاف شتر که با شرایط گرم و شن زار و سرزمین عربی سازگار بوده‌است.

رده‌بندی و فرگشت[ویرایش]

نوشتارهای اصلی: فرگشت اسب‎، اسبان (سرده)، و اسبیان

اسب برای ادامه بقا خود را برای زندگی در مناطق باز و وسیع و علف‌زارها تطبیق داد. در چنین زیست‌بومی، جانوران چراکننده بسیار بزرگ، به ویژه نشخوارگران، توانایی ادامه حیات نداشتند.[۷] اسب‌ها و دیگر اسبیان جانورانی فردسم از راسته فردسمان هستند، گروهی از پستانداران که در دوره ترشیاری بر زمین حکم می‌راندند. در گذشته، این راسته شامل ۱۴ تیره بود ولی امروزه تنها ۳ تیره از آن‌ها (اسبیان، تپیرها، و کرگدن‌ها) باقی‌مانده‌اند.[۸]

کهن‌ترین گونه شناخته شده از تیره اسبیان خرگوشک‌دد (نام علمی: Hyracotherium) است که میان ۵۵ تا ۴۵ میلیون سال پیش در دوره ائوسن زندگی می‌کرد. این جانور ۴ انگشت در هر پای جلویی داشت و ۳ انگشت در پاهای عقبی.[۹] انگشت اضافه در پاهای جلو با پدیدار شدن میان‌اسب‌آبی (نام علمی: Mesohippus) در ۳۷ تا ۳۲ میلیون سال پیش از میان رفت.[۱۰] با گذر زمان، انگشت‌های کناری (بیرونی) اضافی کوچک و کوچک‌تر شدند تا آنکه ناپدید گشتند. همه آنچه در اسب‌های کنونی باقی‌مانده است تعدادی استخوان وستیجیال کوچک در پا زیر زانو است.[۱۱] پاهای آن‌ها همچنین با ناپدید شدن انگشتان بلندتر شد تا آنکه اسب‌ها تبدیل به سم‌دارانی شدند که می‌توانستند با سرعت زیاد بدوند.[۱۱] تا هنگام ۵ میلیون سال پیش، اسب نوین کنونی پدید آمده بود.[۱۲] دندان‌های اسب همچنین خود را از دندان‌هایی برای خوردن گیاهان نرم و گرمسیر به دندان‌هایی برای جویدن علف‌های اندکی خشک‌تر و سپس علف‌های دشت و صحراها تغییر دادند. از این رو، اسب‌های نخستین از جانورانی برگ‌خوار و جنگل‌نشین به جانورانی علف‌خوار و ساکن مناطق نیمه‌خشک سراسر جهان از جمله استپ‌های اوراسیا و دشت‌های بزرگ آمریکای شمالی تبدیل شدند.

تا هنگام ۱۵٬۰۰۰ سال پیش، اسب امروزین جانوری با گستردگی فراوان در هام‌شمالگان بود. استخوان‌های اسب از این دوره، یعنی پایان پلیستوسن، در اروپا، اوراسیا، برینژیا ، و آمریکای شمالی یافت شده‌اند.[۱۳] این در حالی است که میان ۱۰٬۰۰۰ تا ۷٬۶۰۰ سال پیش، اسب در آمریکای شمالی منقرض شد و در دیگر نقاط نیز کمیاب.[۱۴][۱۵][۱۶] دلایل این انقراض هنوز به درستی شناخته نشده‌اند، ولی یک نگره به این اشاره می‌کند که انقراض در آمریکای شمالی مصادف با ورود انسان بود.[۱۷] دیگر بررسی بر این باور است که تغییرات آب و هوایی باعث ایجاد توندراهایی فاقد گیاهان مفید برای این جانوران در نزدیک به ۱۲٬۵۰۰ سال پیش شد.[۱۸]

اسب‌های وحشی در حال حاضر[ویرایش]

گله‌ای از اسب‌های شوالسکی در حال چریدن
نوشتار اصلی: اسب وحشی

اسب وحشی راستین اسبی است که هیچ نیایی نداشته باشد که توسط انسان اهلی شده باشد. با این حال بیشتر اسب‌هایی که امروزه «وحشی» خوانده می‌شوند در حقیقت اسب‌هایی هستند که نیاکانشان به دلایل گوناگون از گله‌ای که درشان بوده‌اند جدا شده و اندک اندک به روش زندگی پیشین بازگشته‌اند.[۱۹] تنها دو زیرگونه اسب وحشی راستین تارپان و شوالسکی توانستند به روزگار کنونی برسند و از آن میان نیز تنها دومی امروزه باقی‌مانده است.

اسب شوالسکی (با نام علمی Equus ferus przewalskii) که پس از نیکولای شوالسکی کاشف روس نامگذاری شد زیرگونه‌ای کمیاب از اسب است. این جانور با نام «اسب وحشی مغولستان» نیز شناخته می‌شود. مردم مغولستان آن را با نام تاکی می‌شناسند و قرقیزها آن را کیرتاگ صدا می‌کنند. این زیرگونه میان سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۹۲ در طبیعت منقرض شده بود، با این حال دسته‌های کوچکی از آن‌ها در باغ‌وحش‌های سراسر جهان نگهداری می‌شدند. در ۱۹۹۲، در پی تلاش‌های چند باغ‌وحش برای بازگرداندن آن به حیات وحش،[۲۰] اسب‌های شوالسکی وحشی در مغولستان رها شدند و امروزه می‌توان آن‌ها را در این کشور یافت.[۲۱][۲۲]

تارپان یا اسب وحشی اروپایی (با نام علمی Equus ferus ferus) در اروپا و بیشتر آسیا یافت می‌شد. این جانور دوران تاریخی را پشت سر گذاشت ولی در ۱۹۰۹ منقرض شد. در این سال واپسین اسب در اسارت در باغ وحشی در روسیه درگذشت،[۲۳] و بدین وسیله، تبار ژنتیکی از دست رفت. تلاش‌هایی برای بازآفرینی تارپان انجام گرفته که منجر به تولید اسب‌هایی با ویژگی‌های ظاهری بیرونی همانند با اسب‌های وحشی پیشین شده است، اما به دلیل آنکه والدین این اسب‌ها وحشی نبوده‌اند، نمی‌توان اسب‌های جدید را وحشی دانست.[۲۳][۲۴][۲۵]

زیست[ویرایش]

دهکده ی دامداران عزیز...
ما را در سایت دهکده ی دامداران عزیز دنبال می کنید

برچسب : درباره ی اسب, نویسنده : محمود omidarab بازدید : 1061 تاريخ : پنجشنبه 24 مرداد 1392 ساعت: 19:03

خاستگاه و تكامل اسب

 

اسب, عکس اسب,اسب حیوان نجیبی است,نگهداری اسب, پرورش اسب, خرید اسب

 

از نظر تكاملي طبق يافته هاي فسيلي ، منشاء اسبهاي امروزي از پستاندار كوچكي تحت عنوان ائوهيپوس كه شباهت زيادي به روباه داشته و مربوط به حدود ششصد ميليون سال قبل ، يعني دوران ائوسن از نظر زمين شناسي است و چنين بر مي آيد كه از نظر تكاملي اسبهاي امروزي درطي ميليونها سال از اين پستاندار كوچك منشاء گرفته اند .

 

قد اين جانور در حدود 30 الي 35 سانتيمتر بوده و گسترش جهاني داشته است . بدن آن گرد و داراي پشتي خميده بوده و در هنگام راه رفتن از كف پنجه هاي خود استفاده مي كرده است . در اندام حركتي قدامي خود 4 انگشت و در اندامي خلفي خود 3 انگشت داشته است .حدود 13 نوع از اين جاندار در بخشهاي مختلف آمريكاي شمالي و انگلستان ، سيوئيس ، فرانسه و بلژيك يافته شده است .

 

بنابر كشفيات بعمل آمده نه تنها طويل شده و نيز كاهش تعداد تدريجي اندامهاي حركتي اسب استنباط مي شود ، بلكه تغييراتي كه بصورت طولاني شدن گردن و جمجمه همراه با تغيير عادات چرا كردن ( مانند خوردن ميوه هاي آبدار كه در بالاي سطح زمين رشد مي كنند ) به رژيم علف خواري ( خوردن علف هاي خشبي و سخت از سطح زمين ) ايجاد شده را مي توان بر گرفت . گرچه اولين فسيل يافت شده از ائوهيپوس به ثبت رسيده است ، ولي به جرات مي توان گفت كه اين جانور كوچك اندام از يك دودمان اصلي پستاندار كه داراي 5 انگشت بوده تكامل يافته است .

 

پس از گذشت ميليونها سال انواع تكامل يافته اين حيوان ( حدود 57 ميليون سال ) بنام تك سميان دوران پليوسن تحت نام پليوهيپوس شكل گرفت اند .

 

يافته هاي باستان شناسي در ايران توسط آقاي ماكنم ، يكي از معاونان دومرگان باستان شناس معروف ، فسيل يك نوع اسب تحت عنوان هيپاريون در سال 1904 ميلادي در ناحيه مرزه چال مراغه بدست آمده است كه مربوط به اواخر دوران سوم زمين شناسي يعني پليوسن و قبل از فوارن آتشفشان سهند ( بيش از يك ميليون سال قبل ) مي باشد .

 

با آغاز دوره يخبندان در كره زمين و تغييرات جوي انواع مختلف پليوهيپوس مهاجرتهاي گسترده اي به قاره هاي قديم ( آسيا ، اروپا و آفريقا ) آغاز كردند . بنابر دلايلي كه هنوز روشن نيست قاره آمريكا بطور ناگهاني و پس از قطع ارتباط آن با قاره هاي قديم ، از وجود پليوهيپوس پاك گرديد.

 

انواع مختلف پليوهيپوس در طي مهاجرتهاي خود در بخشهاي آفريقا و اروپا و آسيا پراكنده شدند و منشاء انواع مختلف گور خر ، خر و چهار تيپ از اجداد اوليه اسبهاي امروزي گرديدند .

بنابر اين اسبهاي امروزي داراي چهار جد اوليه هستند و از نظر تاريخي فلات ايران منطبق بر محدوده جغرافيائي پراكندگي دو نوع از انواع چهار گانه اين اجداد محسوب مي شود .

 

اسبهاي نژاد تركمن و كاسپين موجود در اين سرزمين پس از گذشت قريب به يك ميليون سال از پيدايش آن دو نوع اجداد اوليه اسب ، هنوز بعنوان شبيه ترين اسبهاي موجود در جهان به اجداد فوق محسوب مي شود و مورد توجه خاص جهانيان و پژوهشگران قرار گرفته است .

 

چگونه اسب انتخاب كنيم ؟

 

اسب, عکس اسب,اسب حیوان نجیبی است,نگهداری اسب, پرورش اسب, خرید اسب

انتخاب اسب

 

اسب‌هايي‌ كه‌ اشكال‌ اندام‌ و يا اخلاقي‌ دارند:

درچندين سال‌ گذشته‌ توليد اسب‌ پيشرفت‌ شاياني‌ كرده‌ است‌. اسب‌هاي‌ ورزشي‌ امروزه‌ از كميت‌ قابل‌ توجهي‌ برخوردارند. عليرغم‌ اين‌ نكات‌ بايد بدانيم‌ كه‌ هيچ‌ اسبي‌ كامل‌ نيست‌. همه‌ آرزوي‌ داشتن‌ اسبي‌ كامل‌ داريم‌، ولي‌ پيدا كردن‌ آن‌ چندان‌ هم‌ ساده‌ نيست‌. هنر تربيت‌ اسب‌ پي‌ بردن‌ به‌ توانايي‌هاي‌ بالقوه‌ اسب‌ و پرورش‌ آن‌ تا حد ممكن‌ است‌ .بايد بدانيم‌ كه‌ چگونه‌ و تا چه‌ اندازه‌اي‌ مي‌توانيم‌ به‌ نقائص‌ اخلاقي‌ و اندامي‌ اسب‌ پي‌ ببريم‌. اين‌ آگاهي‌ نياز به‌ تجربه‌اي‌ گران‌ و كار كردن‌ سال‌هاي‌ متمادي‌ با اسب‌هاي‌ مختلف‌ دارد.

 

بايد بدانيم‌ كه‌ تربيت‌ هر اسب‌ با اسب‌ ديگر متفاوت‌ و داراي‌ راز و رمز خاصي‌ است‌. ولي‌ چهارچوب‌ كلي‌ آن‌ همين‌ اصول‌ اوليه‌ تربيت‌ اسب‌ است‌ كه‌ درباره‌اش‌ بحث‌ كرديم‌. به‌ هرحال‌ روش‌هايي‌ وجود دارند كه‌ درباره‌ نحوه‌ كار با اسب‌هايي‌ كه‌ خوش‌ اخلاِق نيستند و نقصي‌ در اندامشان‌ وجود دارد، بحث‌ مي‌كنند. معني‌ اين‌ بحث‌ اين‌ نيست‌ كه‌ مباني‌ اصول‌ اوليه‌ ناديده‌ گرفته‌ مي‌شوند بلكه‌ عليرغم‌ مشكلات‌، فقط‌ ممكن‌ است‌ اين‌ اصول‌ جابه‌جا شوند.

 

بد اخلاقي:

 

اسب‌ با خصوصيات‌ اخلاقي‌ و اندام‌ خاصي‌ خود به‌ دنيا مي‌آيد. با استفاده‌ از اصول‌ صحيح‌ آموزش‌ و محيط‌ سالم‌ مي‌تواند اسب‌ را براي‌ سواري‌ دادن‌ به‌ كار كشيد. از طرف‌ ديگر چنانچه‌ روش‌ آموزش‌ و نگهداري‌ غلط‌ در پيش‌ گرفته‌ شود، نتيجه‌ عكس‌ آنچه‌ گفته‌ شد خواهد بود. اصلاح‌ مشكلات‌ طبيعي‌ اسب‌ مشكل‌ است‌. تجربه‌ ثابت‌ كرده‌ است‌ كه‌ عليرغم‌ صرف‌ وقت‌ و تلاش‌ مضاعف‌ چنانچه‌ موفقيتي‌ مناسب‌ به‌وجود آيد مشكل‌ نهفته‌ خودنمايي‌ خواهد كرد.

 

اسب‌ عصبي:

 

‌اين‌ گونه‌ اسب‌ها در روبرو شدن‌ با موقعيت‌هاي‌ غيرمعمول‌ از قبيل‌ صداي‌ غريب‌، و حركت‌هاي‌ سريع‌ و يا پرچم‌ رم‌ مي‌كنند: اين‌ گونه‌ اسب‌ها در اثر كار دقيق‌ و نگهداري‌ صحيح‌ و حوصله‌ آرام‌ مي‌شوند. اگر اسب‌ در حركت‌ عصبي‌ است‌ و يا از اشياء روي‌ زمين‌ رم‌ مي‌كند، كار بسيار مشكل‌ خواهد شد. تجربه‌ من‌ نشان‌ داده‌ كه‌ اين‌ گونه‌ اسب‌ها هرگز كاملاً آرامش‌ پيدا نمي‌كنند. مربي‌ فقط‌ بايد محدوديت‌ها را در نظر بگيرد و برعكس‌ حساسيت‌هاي‌ زيادي‌ و يا عصبيت‌هاي‌ خاصي‌ مي‌تواند مورد استفاده‌ قرار بگيرد. خود من‌ ترجيح‌ مي‌دهم‌ با اسبي‌ سرحال‌، اگر چه‌ كمي‌ عصبي‌ و نگران‌ كار كنم‌ تا اسبي‌ تنبل‌. اسب‌ عصبي‌ براي‌ سواركاري‌ با حوصله‌ بدون‌ حركت‌ اضافه‌ و آرام‌ روي‌ اسب‌، هديه‌اي‌ آسماني‌ است‌. چنين‌ اسبي‌ كمترين‌ اثرها را نياز دارد و سوار هم‌ كه‌ آرامش‌ خود را روز او حفظ‌ مي‌كند و زماني‌ مي‌رسد كه‌ اسب‌ اثر ساِق را پذيرفته‌ و به‌ جلو رانده‌ مي‌شود. در اين‌ بازي‌ برنده‌ سواركار با حوصله‌ است‌ ولي‌ سوار كار بي‌حوصله‌ هيچ‌گاه‌ نبايد اسب‌ عصبي‌ سوار شود.

 

اسب‌ تنبل‌:

 

اسب‌ تنبل‌ سوار را به‌ جنون‌ مي‌كشد. در ابتدا مي‌بايست‌ پي‌برد كه‌ اسب‌ ذاتاً تنبل‌ است‌ يا اين‌ كه‌ دلائلي‌ باعث‌ اين‌ تنبلي‌ است‌. به‌ عنوان‌ مثال‌، ممكن‌ است‌ اسب‌ به‌ آمادگي‌ مطلوب‌ نرسيده‌ باشد. مثلاً چاقِ يا لاغر باشد، بيمار بوده‌ و يا اثرهاي‌ سوار را نمي‌فهمد. بهتر است‌ اسب‌ تنبل‌ را همراه‌ با اسبي‌ چالاك‌ به‌ صحرا ببريم‌. اگر او همچنان‌ ميل‌ به‌ حركت‌ نداشت‌، سوار اثرها را قوي‌تر كند. و در موقع‌ مناسب‌ او ضربات‌ مقطع‌ و شديد شلاِق را به‌ كار خواهد گرفت‌ و اگر اسب‌ به‌ جلو پريد بايد او را نوازش‌ كرد. اين‌ تمرين‌ بايد تا آن‌ جا كه‌ تكرار شود تا اسب‌ منظور سوار را دريافته‌ به‌ سادگي‌ به‌ اثرها جواب‌ دهد. مهم‌ اين‌ است‌ كه‌ سوار اسب‌ را به‌ حركت‌ به‌ جلو وادار كند. او مي‌بايست‌ اين‌ فشارها را به‌ مرور كاهش‌ دهد تا اسب‌ را نسبت‌ به‌ آنها بي‌تفاوت‌ نشود.

 

اسب‌ كله‌ شق‌:

 

اين‌ گونه‌ اسبي‌ قادر به‌ تحرك‌ و اعمال‌ قدرت‌ است‌ و مايل‌ نيست‌ آنها را در خدمت‌ سوار كار بي‌تفاوت‌ بگذارد. و نكته‌ اين‌ جاست‌ كه‌ اسب‌ پي‌ ببرد سوار آنقدرها خبره‌ و مصمم‌ نيست‌. اسب‌ به‌ سرعت‌ به‌ اين‌ موضوع‌ پي‌ برده‌ و سردست‌ مي‌زند و مشكل‌ بتوان‌ اين‌ حركت‌ را از سرش‌ انداخت‌. براي‌ حل‌ اين‌ مشكل‌ سواري‌ مورد نياز است‌ كه‌ به‌ زين‌ چسبيده‌ و بدون‌ اين‌ كه‌ اسب‌ اجازه‌ نافرماني‌ بدهد او را به‌ جلو هدايت‌ كند. به‌ محض‌ اطاعت‌ اسب‌ سوار بايد او را نوازش‌ كرده‌ و اطمينان‌ اسب‌ را جلب‌ كند. به‌ محض‌ اين‌ كه‌ سوار احساس‌ كند اسب‌ مي‌خواهد رم‌ كند و يا سردست‌ بزند، بايد يكي‌ از دستجلوها را كشيده‌ و مانع‌ حركت‌ او شود و دقت‌ كند كه‌ حركت‌ طولاني‌ نباشد، چه‌ ممكن‌ است‌ اسب‌ روي‌ سواركار بغلتد.

 

نامتناسب‌ بودن‌ اندام:

 

‌ امروزه‌ اسب‌هايي‌ كه‌ داراي‌ مشكلاتي‌ در اندام‌ هستند به‌ ندرت‌ براي‌ فروش‌ به‌ عنوان‌ اسب‌ ورزشي‌ ارائه‌ مي‌شوند. اگر اين‌ عدم‌ تناسب‌ فقط‌ مربوط‌ به‌ ضعف‌ دست‌ و پاها و مفاصل‌ باشد، با مراقبت‌ و پيگيري‌ و حفاظت‌ مي‌توان‌ اين‌ نقاط‌ ضعيف‌ آنها را همراه‌ با پرورش‌ ساير اندام‌ها پروراند. البته‌ گفتن‌ اين‌ مطلب‌ بسيار ساده‌ و عمل‌ آن‌ بسيار مشكل‌ است‌.

 

نامتناسب‌ بودن‌ گردن:

 

امروزه‌ اين‌ اسب‌ها كمتر براي‌ فروش‌ ارائه‌ مي‌شوند. اگر علاوه‌ برنامتناسب‌ بودن‌ گردن‌ فك‌ پايين‌ هم‌ سنگين‌ و بزرگ‌ باشد، احتمال‌ درست‌ كردن‌ چنين‌ اسبي‌ خيلي‌ ضعيف‌ است‌. بزرگي‌ و سنگيني‌ فك‌ پايين‌ به‌ اسب‌ اجازه‌ نمي‌دهد به‌ آبخوري‌ شود. چرا كه‌ استخوان‌ بزرگ‌ فك‌ پايين‌ روي‌ گردن‌ فشار آورده‌ و اجازه‌ فعاليت‌ را از آن‌ مي‌گيرد. من‌ پيشنهاد مي‌كنم‌ با چنين‌ اسبي‌ كار نشود.

 

بعضي‌ از اشكالات‌ گردن‌ مثل‌ شكستگي‌ از مهره‌ سوم‌ ناشي‌ از دست‌هاي‌ خشن‌ سواركار است‌، به‌ هنگام‌ تربيت‌ اسب‌ جوان‌ يا اسبي‌ كه‌ در اثر بدسواري‌ خراب‌ شده‌ است‌، بايد پيرو همان‌ اصولي‌ بود كه‌ اسب‌ از عقب‌ به‌ جلو درست‌ مي‌شود، نه‌ اين‌ كه‌ روي‌ سر و گردن‌ او فشار آورده‌ و آنها را از كار بياندازيم‌.

 

اسب‌هايي‌ كه‌ داراي‌ گردن‌ قوي‌ مانندي‌ هستند معمولاً برقرار تماس‌ با دهان‌ آنها مشكل‌ است‌. براي‌ تربيت‌ اين‌ گونه‌ اسب‌ها بايد تلاشي‌ مضاعف‌ داشت‌ و برنامه‌ آموزشي‌ طولاني‌ مدت‌ و سخت‌ از جهت‌ سواركار - براي‌ آنها در نظر گرفت‌. و اگر قصد داشته‌ باشيم‌ آنها را زود به‌ بهره‌برداري‌ برسانيم‌ موجب‌ شكستن‌ گردن‌ از مهره‌ سوم‌ مي‌شويم‌. وقتي‌ كه‌ اسب‌ سرو گردن‌ خود را جلو و پايين‌ كشيده‌ به‌ دنبال‌ آبخوري‌ مي‌رود مي‌توان‌ آموزش‌ او را ادامه‌ داد. اگر از اسبي‌ با اين‌ خصوصيات‌ خيلي‌ زود بخواهيم‌ سرو گردن‌ را افراشته‌ كند، عضلات‌ ناحيه‌ جدوگاه‌ او لق‌تر شده‌ و ديگر اصلاح‌ نمي‌شود.

 

اين‌ نوع‌ گردن‌ انعطاف‌پذير است‌ مي‌تواند آن‌ را جمع‌ كرد و يا به‌ طرفين‌ انحناء داد كه‌ باعث‌ جابجائي‌ گردن‌ شده‌ و شانه‌ خارج‌ را به‌ طرف‌ خارج‌ متمايل‌ مي‌كند. راندن‌ اين‌ گونه‌ اسب‌ها به‌ جلو بسيار مهم‌ است‌. اگر اسب‌ آبخوري‌ را قبول‌ نمي‌كند، آبخوري‌ كلفت‌تري‌ استفاده‌ كنيد. در حركت‌ روي‌ قوس‌ها اثرهاي‌ دست‌ و وزن‌ و پاي‌ خارج‌ قوي‌تر باشند. براي‌ ريشه‌كني‌ اين‌ نقيصه‌ بايد عضلات‌ زيرين‌ گردن‌ را قوي‌ كرد و با راندن‌ اسب‌ به‌ جلو و واداشتن‌ او براي‌ كشيدن‌ سرو و گردن‌ به‌ جلو و پايين‌ اين‌ امر ميسر است‌.

 

گردن‌ گوزني‌:

 

عضلات‌ زيرين‌ اين‌ گونه‌ گردن‌ بسيار بزرگ‌ هستند. براي‌ اسبي‌ اين‌ چنين‌ كشيدن‌ گردن‌ بسيار مشكل‌ است‌. بايد عضلات‌ زيرين‌ گردن‌ را آب‌ كرده‌ و عضلات‌ بالائي‌ را پرورش‌ دهيم‌ و مي‌توان‌ اسب‌ را با بغل‌ بندهايي‌ كه‌ پايين‌تر بسته‌ شده‌اند و يا تعليمي‌ ثابت‌ كه‌ سر او را پايين‌ نگه‌ مي‌دارد سوار شد. اين‌ گونه‌ اسب‌ها كمر منقبض‌ دارند. كار روي‌ كاوالتي‌ و پرشهاي‌ ژيمناستيكي‌ براي‌ نرم‌ كردن‌ كمر آنها بسيار مفيداند.

 

شكل‌ غلط‌ كمر:

 

اسب‌هايي‌ كه‌ طول‌ كمر آن‌ها - كوتاه‌ يا بلند - غلط‌ است‌ همواره‌ از آن‌ دسته‌اي‌ نيستند كه‌ براي‌ كار مشكل‌ داشته‌ باشند. اسب‌هايي‌ كه‌ كمر آنها بلند است‌ معمولاً خوش‌ سواري‌ هستند. اگر عضلات‌ كمر آنها بين‌ جدوگاه‌ و تهي‌گاه‌ به‌ خوبي‌ پرورانده‌ شده‌ باشند، مشكلي‌ براي‌ كار نخواهند داشت‌ و برعكس‌ كمربلند و نرم‌ مزيتي‌ است‌ براي‌ تربيت‌ او. به‌ هرحال‌ اگر كمر آنقدر بلند باشد كه‌ پاها نتوانند خود را به‌ مركز ثقل‌ برسانند، طول‌ گام‌ها كوتاه‌ شده‌ و اين‌ گونه‌ اسبها براي‌ درساژ مناسب‌ نيستند، ولي‌ براي‌ پرش‌ و سه‌ روزه‌ مناسب‌ترند، چرا كه‌ در صورت‌ ارتكاب‌ اشتباهي‌، از كمر خود به‌ عنوان‌ ستوني‌ متعال‌ كننده‌ كمك‌ مي‌گيرند. بايد به‌ هنگام‌ شروع‌ آموزش‌ چنين‌ اسبي‌ در نظر داشت‌ كه‌، كمربلند را نمي‌توان‌ با آموزش‌ كوتاه‌ كرد، فقط‌ مي‌توان‌ با نيم‌ توقف‌ و حركت‌هاي‌ انتقالي‌ متوالي‌ در تمرين‌ها شلنگ‌هاي‌ او را كشيده‌تر كرد.

 

كمر كوتاه‌:

 

بديهي‌ است‌ كه‌ پاي‌ اين‌ گونه‌ اسب‌ها به‌ راحتي‌ به‌ زيرآمده‌ و تجمع‌ آنها ساده‌تر است‌. از طرف‌ ديگر آنها همواره‌ با مشكل‌ كمر مواجه‌اند. كمر كوتاه‌ نيازمند گردن‌ بلند است‌ تا به‌ نرمش‌ آن‌ كمك‌ كند. اگر طول‌ گردن‌ اسب‌ بلند نباشد در عمل‌ مشكل‌ بتوان‌ پاهاي‌ اسب‌ را به‌ زير كشيد. اين‌ گونه‌ اسب‌ها خوش‌ سواري‌ نيستند. اسب‌هاي‌ كمر كوتاه‌ فقط‌ زماني‌ به‌ حداكثر توان‌ ورزشي‌ مي‌رسند كه‌ سوار توجه‌ خاصي‌ به‌ تمرين‌هاي‌ به‌ جلو و پايين‌ كشنده‌ مبذول‌ كرده‌ و دست‌هاي‌ بسيار نرمي‌ داشته‌ باشد.

 

اسبي كه عقبش‌ بلندترازجلوست‌:

 

از آن‌ جا كه‌ اسب‌هاي‌ جوان‌ هنوز به‌ كاملترين‌ مرحله‌ رشد نرسيده‌اند، معمولاً عقبشان‌ بلندتر از جلويشان‌ است‌ و در نتيجه‌ وزن‌ روي‌ دستهايشان‌ مي‌افتد. اگر پس‌ از رشد كامل‌ اين‌ نقيصه‌ برطرف‌ نشود اين‌ چنين‌ اسبي‌ براي‌ درساژ مناسب‌ نيست‌. براي‌ پرش‌ نمي‌توان‌ آن‌ را نقص‌ به‌ حساب‌ آورد، چرا كه‌ اسب‌هاي‌ «هالاوآلا» برنده‌ مدال‌هاي‌ المپيك‌ شده‌اند.

 

در تمرين‌ها نبايد از اين‌ اسبها خواسته‌ شود كه‌ در زمان‌ طولاني‌ با سر پايين‌ و كشيده‌ حركت‌ كننده‌، حتي‌ در زمان‌ استراحت‌ هم‌ بايد براي‌ حفظ‌ تعادل‌ سرو گردن‌ را كمي‌ بالاتر بگيرند.

 

كپل‌هاي‌ افتاد‌ يا بُز كپل:

 

زاويه‌ مفاصل‌ خرگوشي‌ اين‌ گونه‌ اسب‌ها حاده‌ است‌ و نمي‌توان‌ آنها را آنقدر پرورش‌ داد كه‌ قوي‌ شده‌ و نهايت‌ فعاليت‌ را داشته‌ باشند. آنها مناسب‌ پرش‌ نيستند و براي‌ درساژ هم‌ بايد با احتياط‌ به‌ طرف‌ آنها رفت‌. اين‌ چنين‌ اسب‌هايي‌، پاهاي‌ خود را به‌ راحتي‌ به‌ زير مي‌كشند ولي‌ فشار مضاعفي‌ روي‌ كمر خود وارد مي‌كنند كه‌ مشكل‌ زاست‌. آنها را همواره‌ بايد با قدرت‌ و حداقل‌ تجمع‌ به‌ جلو حركت‌ داد.

 

نقص‌ در پاها:

 

آموزش‌ اين‌ اسب‌ها محتاطانه‌ است‌. سوار كار بايد چگونگي‌ كار با اين‌ اسب‌ها را دقيقاً برنامه‌ريزي‌ كرده‌ باشد. هر دو نقيصه‌ به‌ يكسان‌ فشار بيش‌ از اندازه‌ برروي‌ مفاصل‌ خرگوشي‌ وارد مي‌كنند.

 

هر دو گونه‌ بايد تمرين‌هاي‌ تجمعي‌ محدود داشته‌ باشند. تجربه‌ به‌ من‌ نشان‌ داده‌ كه‌ با اسب‌ مفصل‌ گاوي‌ مي‌توان‌ بيشتر كار كرد، چرا كه‌ فرسايش‌ اين‌ نوع‌ مفاصل‌ كمتر از بقيه‌ انواع‌ مفاصل‌ خرگوشي‌ هستند.

 

با تمرين‌هاي‌ روي‌ دو محور و شانه‌ به‌ داخل‌ مي‌توان‌ تعادل‌ برقرار كرد، اما مشكل‌ بتوان‌ به‌ درجاتي‌ از موفقيت‌ اطمينان‌ داشت‌. در جائي‌ كه‌ مي‌توان‌ با اسب‌ سالم‌ كار كرد، بهتر است‌ از كار كردن‌ يا خريدن‌ اسب‌هايي‌ كه‌ مشكل‌ اندامي‌ و اخلاقي‌ دارند بپرهيزيم‌.

 

استانداردهاي محل نگهداري اسب :

 

اسب, عکس اسب,اسب حیوان نجیبی است,نگهداری اسب, پرورش اسب, خرید اسب

محل نگهداري اسب

 

اصطبل : از آنجائي كه اسب بيشتر اوقات شبانه روز را در اصطبل بسر مي برد محل نگهداري او بايد داراي شرايط زير باشد :

 

- آفتابگير باشد ، تا هم خود اسب و هم محيط اطراف او در معرض تابش نور خورشيد بوده و در معرض امراض ناشي از عدم تابش نور قرار نگيرد. اسب بطور مداوم خود را تخليه ميكند و محيطي مناسب براي رشد و نمو ميكروبها بوجود مي آورد و ميكروب امراضي از قبيل كزاز در محيط آلوده اصطبلي بدون نور آفتاب ، براحتي زندگي مي كنند.

 

- داراي فضاي كافي بوده تا اسب براحتي در آن گردش كرده و بخوابد و بلند شود . اسبها در صورت احساس امنيت و داشتن فضاي كافي براحتي مي خوابند .

 

- حرارت ثابتي داشته باشد .

 

- ديوارهاي آن از مصالحي ساخته شده باشد كه در اثر سايش اندامهاي اسب با آنها ،او را زخمي نكند .

 

- آخورها و كف آن قابل شستشو باشد و هر چند روز يكبار بخصوص آخورها ، تميز شوند . بستر نرم و پوشيده از كلش يا خاك اره باشد تا براحتي قابل حمل و نقل بوده و هرچند روز يكبار تعويض شوند .

 

- درب و يا دربها به اندازه كافي فضا براي ورود و خروج اسب داشته باشند .

 

- حصارهاي بين اتاقكها طوري تعبيه شوند كه اسبها براحتي يكديگر را ديده و از مصاحبت با يكديگر لذت ببرند .

 

مزرعه ، پادوك يا مرتع: اسبها بايد مدتي آزادانه در مرتع ، مزرعه ، پادوكها رها باشند . گذشته از علف كه غذاي طبيعي اسب است ، وقت گذراني در محوطه باز به او آرامش مي دهد . بعضي از اسبها به طور دائم آزاد هستند و برخي به تناوب ، هفته اي يا ماهي را آزادانه سر مي كنند . اسبهاي درون اصطبلي كه تمام مدت هم زير فشار كار هستند معمولا تعطيلات خود را در محوطه آزاد مي گذرانند . مهم نيست اسب چه مدت آزاد باشد ، مهم اين است كه اطمينان داشته باشيم حصار محوطه اي كه در آن رها شده ايمن است.

 

آنچه را كه بايد درفضاي آزاد مد نظر داشت ، قبل از آنكه اسب را رها كنيم نكاتي زير است :

 

حصار اسب

 

دو نكته اساسي دررابطه با حصار وجود دارد ، اول اينكه به اسب آسيب نرساند ، دوم امكان فرار نداشته باشد . حصاري كه به درستي تعبيه نشده است ، اسب را به مخاطره انداخته ، به او آسيب هم مي زند . هر حصار نا امني ممكن است باعث شود تا اسب با پريدن از روي آن ، شكستن آن يا فشار و پائين كشيدن آن ، فرار كند .

 

حصارهائي كه پايه هاي عمودي و اتصال هاي افقي چوبي دارند .

 

اين نوع حصارها گرانترين و بهترين نوع حصار محسوب مي شوند . در اين نوع حصارها دو يا سه نرده روي دو پايه نصب مي شوند . اين نوع حصارها پس از نصب بايد به درستي نگهداري شده و هر پايه يا نرده شكسته بلافاسله ترميم و يا جايگزين شود . چوب هاي اين نوع حصار بايد ايزوله شوند تا در مقابل هوا و جويدن اسب مقاومت كنند.

 

پايه هاي چوبي و سيم:

 

هزينه اين نوع حصارها كمتر است. ممكن است رديف بالا را نرده چوبي استفاده كرد و يا سه يا چهار رديف سيم از روي هر پايه عبور داد . سيم ها بايد به خوبي كشيده شده و روي هر يك از پايه ها محكم شوند . ارتفاع سيم رديف زيرين از زمين در حدود 45 سانتيمتر است تا اسب نتواند دست و پاي خود را از زير رد كرده و گير بيفتد. اگر ارتفاع سيم زيرين بيش از حد باشد ، ممكن است اسب سر خود را هم از زير آن رد كند .

 

حصار هاي الكتريكي:

 

اين نوع حصارها بيشتر براي تفكيك استفاده مي شود و زماني كاربرد دارد كه اسب از وجود آن آگاه بوده و به عملكرد آن پي ببرد .

 

در اين نوع حصارها احتمال خطر براي انسان و بخصوص اطفال وجود دارد . بهترين روش نمايان كردن چشم انداز آنست كه در فواصلي علامتي از پارچه يا پلاستيك به آن وصل مي كنند .

 

درختچه

 

اين نوع حصار بايد به اندازه كافي انبوه باشد تا امكان فرار را از اسب بگيرد و در عين حال بايد در تعبيه درختچه هائي استفاده كرد كه سمي نبوده و تيغ و خار آنها اسب را به خطر نياندازد . از اين نوع حصارها بعنوان سرپناه هم مي توان استفاده كرد .

 

ديوار

 

عرض و ارتفاع اين ديوارها بايد طوري باشد كه هم جلوي پريدن اسب از روي آنها را گرفته و هم در اثر لگد زدن نريزد .

 

حصارهاي نامناسب عبارتند از :

 

نگهداری اسب , پرورش اسب

 

 

حصارهاي توري

 

اين نوع حصارها اسب را ترغيب مي كنند كه دست يا پاي خود را داخل آن فرو كرده و گير بيفتد.

 

ويا حصارهائي كه پايه هاي نرده مانند نوك تيز دارند و نرده هاي آن هم سيمي است ، سرهاي نوك تيز پايه هاي اين نوع حصارها اسب را زخمي ميكنند.

 

سيم خاردار

 

از اين نوع حصارها در اغلب مراتع استفاده مي شود . اگر اسب خود را براي خاراندن به خارهاي اين سيم بمالد زخمي مي شود . اگر از اين نوع حصار استفاده كرديد بايد از استحكام سيم ها بطور دائم اطمينان داشته باشيد. سيم ها بايد محكم و كاملا كشيده شده باشند . اگر سيم از جاي خود رها و آزاد شود ، به دو ردست و پاي اسب پيچيده و آن را به شدت زخمي مي كند. اطراف خارجي حصار هم بايد بطور دائم مراقبت شود تا علوفه در دسترس اسب به هنگام كشيدن سرش به بيرون براي چريدن آنها سمي نبوده و آسيب رسان هم نيستند. هر نوع نارسائي در حصار بايد به فوريت برطرف شود .

 

دروازه

 

دروازه بايد به اندازه كافي عريض باشد تا اسب ها و خودروها يه راحتي از آن عبور كنند و همواره در شرايط مناسب باشد تا در استفاده از آن به زحمت نيفتيم . دروازه بايد طوري تعبيه شود كه انسانها به عبور از روي آن تشويق نشوند . اينگونه دروازها گاهي از لولا و يا از جا در رفته غير قابل استفاده مي شوند . چفت ها بايد بالا و پائين تعبيه شود تا در لنگر نياندازد.

 

موقعيت قرار گرفتن درب ورودي براي دسترسي بسيار اهميت دارد . درب ورودي كه رو به جاده اي پر رفت و آمد تعبيه شده چندان قابل توجه نيست . براي عبور و مرور اسبها ايجاد خطر كرده و دزدي اسب را هم ساده تر مي كند .

 

دسترسي به درب ورودي بايد راحت ، ساده و داراي امنيت كافي باشد .

 

تغذيه اسب

 

اسبي كه تشنه و يا گرسنه است و يا بد تغذيه مي شود هيچگاه به درستي سواري نمي دهد . غذا بايد داراي دو خاصيت عمده باشد ، حرارت بدن اسب را ثابت نگهدارد و انرژي لازم را براي زنده ماندن در درجه اول و سپس كارهاي اضافه خواسته شده او را تامين نمايد.

 

غذا بايد متناسب با كار و سن و وزن اسب بوده و تامين كننده نيازهاي رشد و انرژي او باشد. ( براي اسبي با متوسط 10 سال سن و 160 سانتي متر قد و 400 كيلو وزن كه در روز بين دو تا چهار ساعت كار مي كند 4 كيلو خوراك و 4 كيلو جو كافي است . آب تميز و بهداشتي همواره بايد در دسترس اسب باشد . مگر به هنگام خستگي زياد و يا عرق دار بودن بدن .

 

آب 60% وزن بدن را تشكيل مي دهد و عامل جذب غذاست ، 78 تا 82 درصد از خون را تشكيل مي دهد . حرارت بدن را تنظيم و به دفع مواد زايد كمك مي كند معده اسب نسبت به جثه او كوچك بوده و به تعدد دفعات غذا به مقدار كم به او فرصت هضم آسان و راحت تر را مي دهد .

 

غذا بايد حاوي مواد ازته ، چربي ، مواد هيدرو كربنه ، مواد معدني و ويتامين ها باشد . كه انواع صيفي ( يونجه ، شبدر ، ذرت ) غلات (جو ، چاودار) و ميوه ها تامين كننده نيازهاي حياتي اسب مي باشند .

 

پرخوري و يا كم خوري هر دو زيان آور هستند .

 

 

نكاتي در مورد تغذيه اسبهائي كه در مرتع و يا پادوك هستند :

 

اسبهائي كه در طول فصول سرد در مرتع به سر مي برند بايد تغذيه اضافي داشته باشند . گله عادت دارد در اطراف دروازه ها و هر جائي كه خوراك باشد تجمع كند كه اين خود موردي است براي جنگ و دعوا .

 

 

براي به حداقل رساندن اين موارد بايد به نكات ايمني زير توجه داشت :

 

- به تعداد اسبها بايد ظروف خوراك تعبيه شود كه بهتر است يك ظرف هم اضافه باشد تا از سرشاخ شدن آنها با يكديگر جلوگيري كند .

 

- ظروف خوراك هرچه بيشتر از هم فاصله داشته باشند .

 

- بسته هاي علوفه هم تا حد ممكن از يك ديگر دور باشند .

 

- تعداد بسته هاي علوفه بيشتر از تعداد اسبها باشد .

 

- تغذيه يكي دو اسب در داخل گله ايمن تر است تا آنها را جدا كرده و در محل ديگري تغذيه كنيم .

 

- هرگز با ظرفي مملو از خوراك ميان گله اسبها نرويد .

 

- علوفه هاي سمي متنوعي وجود دارند كه خوردنش براي اسب كشنده است و مي بايست هرگونه گياه سمي در اسرع وقت از مرتع و اطراف حصارها تا آنجا كه ممكن است جمع آوري و نابود شود .

 

- اگر مديريت نگهداري و مراقبت مزرعه ، پادوك و يا مرتع قابل قبول باشد ، محيطي امن آرام و ساكت براي آرامش و چراي اسبها آماده كرده ايد .

دهکده ی دامداران عزیز...
ما را در سایت دهکده ی دامداران عزیز دنبال می کنید

برچسب : خاستگاه و تكامل اسب, نویسنده : محمود omidarab بازدید : 541 تاريخ : پنجشنبه 24 مرداد 1392 ساعت: 18:50